آنچه در این مقاله میخوانید
چرا برنامم بهم میریزه و نمی تونم با اینکه برنامه ریزی می کنم با برنامه پیش برم؟
خیلی جالبه دیوید ریکو میگه ما رو ۵ بخش تو زندگی نمی تونیم کنترلی داشته باشیم.
پنج بخش غیر قابل کنترل زندگی:
- وقتی برنامه ریزی می کنی همه چیز خراب میشه.
- زندگی با درد هستش.
- افراد همیشه نمی تونن وفادار بمونن.
- هر چیزی در حال تغییر و نابودی هستش.
- هیچ چیز عادلانه ای وجود نداره.
هر وقت که برنامه ریزی می کنیم و می خوایم خیلی با جزئیات زیاد و با دقت بالا باشه یعنی دارم کنترلش می کنم.
یه مثال در رابطه با ارتباطات خودمون با افراد:
با یکی دوست هستید، تو خانواده، تو بین دوستا یا هر جای دیگه ای. اون شخص رو یه پروانه در نظر می گیرید، وقتی می خوای بگی باید چطور باشه و چه کاری انجام بده یا نده داری دستت رو می بندی.
هر چقدر کنترل بیشتر بشه، دستت بسته تر و در انتها پروانه بیچاره می میره.
حتی اگه تو برنامه ریزی هم از این روش استفاده کنم همین اتفاق می افته. و باعث میشه که نتونم همه جوانب رو کنترل کنم.
چون جهان جوری ساخته شده که میگه، هر چیزی رو بخوای کنترل کنی من ازت میگیرمش.
نیازی نیست چیزی رو کنترل کنی. در هر حال نیازه که با طبیعت پیش بری.
حالا برای اینکه کنترل نکنی باید یه کارهای دیگه ای انجام بدی.
چرا برنامم بهم میریزه؟
بزار با یه مثال پیش بریم که موضوع ساده تر باشه. برای مثال ما منطق و احساس داریم، منطق ما یک انسانی هست که روی یک فیل نشسته و احساس ما خود فیل هستش ببینید چقدر بزرگه.
وقتی انسان زیاد به فیل دستور بده، اون فیل خسته میشه، یعنی احساسات من خسته شده و دوست نداره طبق دستوری که اون انسان بهش میده پیش بره.
همین باعث میشه اون سرپیچی کنه ازش و بره اون سمتی که خودش دلش می خواد.
مثل همون کودک درون هم میشه گفت با این تفاوت که فیل و فیل سوار، رو هر جفتشون رو رازی نگه داریم.
برنامه ریزی بکنیم اما به برنامه هامون هم پایبند باشم. اما چطور می تونیم این کار رو انجام بدیم؟
در یک صورت که ما بیایم مغز احساسی مون رو فعال کنیم.
این داره نشون میده که مغز منطقی من خیلی رشد کرده، اما مغز احساسی رو براش کاری نکردم.
وقتی که برنامم بهم میریزه این کارها رو انجام بدم:
- برو دنبال هنر هر زمینه ای می تونه باشه، نقاشی کردن، موسیقی، تئاتر و غیره.
- ورزش بزار تو برنامه ات
- سفر
- کمک به فقرا
- کمک به حیوانات
- یا هر کار دیگه ای که می خواستی تا الان انجام بدی
اگه یه دست کارهایی داری که همیشه آرزوش رو داری انجامشون بدی، مثل:
- ای کاش می تونستم برم چتربازی
- ای کاش می تونستم برم غواصیف
- ای کاش می تونستم برم سنگ نوردی
- خودت اضافه کن
خودم یه لیست ۱۰۱ کاری که قبل از مرگ می خوام انجام بدم دارم. هر وقت برنامم بهم می خوره میرم سراغش. یکیش رو انتخاب می کنم و انجامش می دم.
البته اگه یه همچین لیستی واسه خودت نوشتی فقط انجامشون بده و براش برنامه ریزی نکن.
بعدش که انجام دادی می بینی که چقدر راحت می تونی به برنامه های خودت پایبند باشی.
وقتی برنامم بهم میریزه که می خوام وزن کم کنم، تا تصمیمش رو گرفتم، همون روز یه دوستت بهت زنگ میزنه می گه بیا بریم یه رستوران یا یه مهمونی دعوت میشی میگی آقای حیدری نشد که چی بگم خدا نکنتت.
نیاز نیست که همیشه همه چیز طبق برنامه ریزی هایی که کردیم پیش بره، بعضی وقت ها باید رهاش کنیم.
خودمون رو آزاد بزاریم که احساس گناه نیاد سراغمون. که خودش باعث میشه نتونم ادامه بدم.