آیا اهداف زندگی شما خیلی کوچک هستند؟
ما یک بار بیشتر زندگی نمی کنیم، اما همیشه انکار جلوی زندگی کردن را از ما می گیرد و اجازه حرکت نمی دهد.
آیا می خواهید در طول زندگی خود یک هواپیمای بدون سرنشین را برانید، فقط به سختی می دانید که باید یک کار بزرگ در زندگی انجام دهید.
روزی این فکر را از دست خواهید داد. چگونه می دانید که انکار که یک مانع برای زندگی تان است و اجازه سفر کردن را به شما نمی دهد، قرار است کنار برود؟
شما باید اهداف خود را بررسی کنید.
به این معنی نیست که شما باید جسور باشید یا هیچ وقت از تلاش دست بر ندارید.
بلکه می گویم چطور می توانید مداوم کارهایی را که در لبه منطقه امنت خود دارد انجام دهید و به سمت خواسته های خود پیش بروید.
و این یعنی تعیین اهداف زمان دار هست.
آنچه در این مقاله میخوانید
- می خواهم ۷ روش برای اندازه گیری اهداف به شما بدهم:
- ۱- اهداف شما، شما را نمی ترساند
- ۲- اهداف شما خلاقیت ندارد
- ۳- شما به راحتی می توانید تصور کنید که چطور به اهداف خود دست می یابید
- ۴- خودتان می توانید به آنها دست پیدا کنید
- ۵- شما در نهایت همان فرد هستید
- ۶- هیچکس به شما نمی گوید که دیوانه هستید
- ۷- هر روز برای رها کردن با خودتان کلنجار نمی روید
- فقط اهداف کوچک تعیین نکنید
می خواهم ۷ روش برای اندازه گیری اهداف به شما بدهم:
۱- اهداف شما، شما را نمی ترساند
همانطور که گفتم، هدف این نیست که شما یک فرد جسور باشید – همه به بیس جامپینگ علاقه ندارند – بلکه منظورم تلاش برای خواسته هایی که شما را تحت فشار می گذارد می گویم.
تحت فشار قرار گرفتن برای به دست آوردن چیزهای بزرگتر در زندگی معمولا برای اکثر آدمها ترسناک است.
باعث به وجود آمدن ترس از شکست، ترس از موفقیت، و ترس از تغییر می شود.
این ترس ها طبیعی هستند، اما مانند قربانی فکر کردن شما را در همان جای قبل نگه می دارد.
ترس ریشه کوچک زندگی کردن ماست، اما وقتی بتوانید با ترس خود روبرو شوید، می توانید طوری زندگی کنید که واقعا می خواهید زندگی کنید.
آگاهانه برای شناخت و غلبه بر ترس های خود تلاش کنید تا بتوانید به اهداف بزرگ خود دست یابید.
۲- اهداف شما خلاقیت ندارد
اگر اهداف شما خلاقانه نیستند، احتمالاً خیلی کوچک هستند.
چرا؟
زیرا اهداف غیرخلاق به این معناست که شما در تلاش برای رسیدن به همان چیزی هستید که دیگران هستند.
احتمالاً آنقدر به خودتان فشار نیاوردهاید که واقعاً درباره کاری که میخواهید انجام دهید فکر کنید.
به طور خلاصه، شما یک فالوور هستید.
شما مجبور نیستید در هر کاری که انجام می دهید یک ترند باشید.
در واقع، اصلاً لازم نیست که یک ترند باشید.
شما واقعا باید مطمئن باشید که اهدافی که برای خودتان است را مشخص کنید، نه اینکه فقط از دیگران کپی کنید.
اگرچه ما تا حدودی ناگزیر مانند محیط اطراف هستیم، اما اگر بتوانید با خودتان صادق باشید، متوجه خواهید شد که حداقل برخی از اهداف شما منحصر به فرد و خلاقانه به نظر می رسند، نه مانند اهداف بی نظیر اطرافیان.
۳- شما به راحتی می توانید تصور کنید که چطور به اهداف خود دست می یابید
اهداف بزرگ، بزرگ هستند.
مثل درخت بلندی بزرگ.
مثل کوه بزرگ
این بدان معناست که دیدن مسیر دقیق رسیدن به یک هدف بزرگ واقعا سخت است.
اگر می توانید تمام هدف خود را ببینید، به اندازه کافی بزرگ نیست.
داشتن اهداف در هر اندازه مهم است، اما اگر اهداف بزرگ شما، بزرگ نیستند، وقت آن رسیده که سفارش خود را تغییر دهید.
وقتی یک هدف باعث می شود فکر کنید “چطور می خواهم این کار را انجام دهم ؟”
آن وقت است که می دانید در مسیر قرار دارید.
با این حال، مهم است که این نقطه شیرین است.
اگر چیزی را انتخاب کنید که آنقدر غیر ممکن به نظر می رسد که نمی توانید باورش کنید که احتمالا می توانید به آن دست یابید یا مطمئن نیستید اگر به آن برسید همان اتفاقی است که می خواهید، ممکن است از حیطه هدف گذاری خارج شده و وارد خیال پردازی شوید.
بنابراین، برای مثال، ممکن است بخواهید به یک مدرس یا نویسنده مشهور تبدیل شوید.
عالی!
برای اینکه واقعا این هدف را محقق کنید باید کمی بیشتر از چیزی که هستید تلاش کنید. این هدف بزرگ عالی است.
اما اگر تصمیم می گیرید که دنبال اهداف فانتزی بروید و بگویید در ۶ ماه می خواهم به این نتیجه برسم و مشهورترین مدرس و نویسنده شوم این رویای فانتزی است.
بنابراین مطمئن شوید که هدف شما به اندازه کافی بزرگ است، اما نه خیلی بزرگ.
۴- خودتان می توانید به آنها دست پیدا کنید
اهداف بزرگ چیزهایی نیستند که بدون کمک اتفاق بیفتند.
هرکسی که کار بزرگی انجام داد، آن را با کمک انجام داد، و شما تفاوتی نخواهید داشت.
کمک به اشکال مختلف ارائه می شود.
ممکن است به این معنی باشد که در حین رفتن به کلاس کسی باشد تا از فرزند شما مراقبت کند یا کسی نیاز دارید که ایده های تجاری شما را به اجرا بگذارد.
مهم نیست هدف چه هست، بزرگترین افراد – از هنرمندان گرفته تا کارآفرینان، نویسندگان تا مخترعان، همه افرادی را داشتند که برای رسیدن به اهدافشان به آنها تکیه کرده اند و با آنها کار کرده اند. هنری فورد، بیل گیتس، مارک زاکربرگ، ایلان ماسک، استیوجابز همه این کار را کرده اند.
بنابراین به یاد داشته باشید، اگر هدف شما کاری است که به تنهایی می توانید انجام دهید، احتمالاً به اندازه کافی بزرگ نیست.
۵- شما در نهایت همان فرد هستید
اگر چیزی در مورد دستیابی به یک هدف بزرگ بتوان گفت، این است که شما را تغییر می دهد.
شما نه تنها باید به دستاوردهای خود افتخار کنید، بلکه متوجه می شوید که با ترس های خود مقابله کرده اید – یا با ترس از موفقیت روبرو شده اید.
واقعیت جدید شما مجموعه جدیدی از چالش ها را به شما می دهد تا با آنها مبارزه کنید و همچنین شما را به تعیین اهداف بزرگ جدید سوق می دهد.
در نهایت، شما اساسا برای بهتر شدن تلاش کرده اید، در این مسیر اعتماد به نفس بیشتر به دست آورده اید، به خودشناسی بیشتر و خرد بیشتر رسیده اید.
۶- هیچکس به شما نمی گوید که دیوانه هستید
وقتی هدف بزرگی برای خود تعیین می کنید، چه اتفاقی می افتد؟
مردم به شما می گویند که شما دیوانه هستید.
آنها همیشه درست نمی گویند، اما چیزهایی مانند ” آیا مطمئن هستی که می خواهی این کار را انجام دهی؟ ” یا ” بد نیست “.
معمولا آنها این کار را برای محافظت انجام می دهند.
آنها شما را دوست دارند و نمی خواهند ببینند که شما آسیب می بینید یا شکست می خورید.
اما وقتی این اتفاق می افتد، می توانید مطمئن باشید که یکی از این دو اتفاق افتاده است:
- شما تصمیم دیوانهواری گرفتهاید.
- شما یک هدف بسیار بزرگ برای خود دارید.
اگر هیچ کس نمی گوید شما دیوانه هستید، ممکن است افراد دور و بر شما به شدت ذهن بازی داشته باشند، یا هدف شما به اندازه کافی بزرگ نیست.
شما فکر می کنید اطرافیانتان چگونه اند؟
۷- هر روز برای رها کردن با خودتان کلنجار نمی روید
وقتی روی یک هدف بزرگ کار می کنید، به رها کردن زیاد فکر می کنید. فکر می کنید دیوانه هستید.
تعجب می کنید که آیا ارزشش را دارد، آیا می خواهید آن را انجام دهید، آیا فقط خودتان را فریب می دهید، آیا احمق هستید.
اما اگر هدف شما کوچک است، هیچ یک از این کارها را انجام نمی دهید.
ممکن است فقط به دلیل کسالت، یا فراموش کردن هدفتان، تسلیم شوید یا به این دلیل که کار دیگری دارید و وقت ندارید.
یک هدف کوچک باعث نمی شود که بپرسید در کودکی سرم به جایی خورده است؟
اهداف بزرگ باعث می شوند که به این فکر کنید که آیا مشکلی در شما وجود دارد؟ زیرا رسیدن به آنها بسیار سخت است.
شما دائما در فکر رها کردن هستید – اما این کار را نمی کنید، زیرا آنقدر به هدف خود علاقه دارید که فکر انجام ندادن آن شما را بیمار می کند.
اگر هدف شما کوچک باشد این شرایط را ندارید.
فقط اهداف کوچک تعیین نکنید
تعیین اهداف بزرگ می تواند ترسناک به نظر برسد و رسیدن به آنها ممکن است زمان زیادی طول بکشد، اما اهداف بزرگ چیزی هستند که واقعاً شما را وادار می کنند تا به آدم بهتری تبدیل شوید.
کوچک نگه داشتن اهداف شما را نیز کوچک نگه می دارد.
در عوض، چشم انداز خود را کمی بالاتر از آنچه فکر می کنید انتخاب کنید، و آن را دنبال کنید!
حالا به من بگو اهداف بزرگت چیست؟
من واقعا دوست دارم در قسمت دیدگاه بخوانم که چه هدفی را دنبال می کنی!